متن سخنرانی آیت الله مصباح یزدی
در جمع طلاب و استادان مدرسه علمیه دارالسلام
٩۴/١/٢۵
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدالله رب العالمین و صلی الله
علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
تشریف فرمایی نور چشمان، عزیزان و سروران به این مؤسسه که خانهی خودشان هست را خوش آمد عرض میکنم.
شجرهی طیّبه
خدای متعال را شکر میکنم که حیاتی افاضه فرمود تا چنین گل های زیبا، خوشبو، معطر، و امیدوارکنندهای را زیارت کردم و بیشتر به یاد نعمت های خدا افتادم و زمینهای برای شکر بیشتر، برای خودم و دیگران فراهم شد. از باب شکر نعمت الهی بر خودم لازم میدانم از امام رضوان الله تعالی علیه یاد کنم، این برکاتی که امروز در گوشه و کنار کشور و خارج از کشور دیده میشود، این حرکتهای به طرف حقیقت و نور و معرفت و قرب خدا که دیده میشود همه از برکات انقلابی است که امام رضوان الله تعالی علیه در این مملکت به یاری خدا و توجهات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه پایه گذاری کردهاند و تا آخرین لحظه خودشان سرپرستی کردند و بعد جانشین شایستهی ایشان حضرت آیت الله العظمی خامنهای حفظه الله که خداوند ایشان را ذخیره فرمودند برای بعد از حضرت امام تا این مسئولیت را عهدهدار شدند تا آن انقلاب را متناسب با شرایط روز و به نحو احسن رهبری کنند.
اجمالاً عرض کنم که ما هرقدر دربارهی عظمت این نعمت فکر بکنیم، کم فکر کردهایم و هرقدر در مقام شکر برآییم نمیتوانیم به طور کامل به جا آوریم، مخصوصاً چنین نعمتی که عظمت آن هم قابل درک نیست. ان شاءالله خداوند ساعت به ساعت به علوّ درجات امام بیفزاید و همینطور بر طول عمر و عزّت و اقتدار و تأییدات مقام معظم رهبری که مطمئناً ایشان از مصادیق آیهی شریفهی «و ایّدهم بروحٍ منه» هستند، بیفزاید. در مرحلهی بعد باید از متصدّیان این مدرسه از جناب آقای اسکندری، همکاران و دوستانشان به اندازهی خودم تشکر کنم که این قدم بزرگ، سازنده و تعیینکننده را برداشتند و انشاءالله شجرهی طیبهای است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء» از باقیات و صالحاتی خواهد بود که به فضل الهی تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) هر روز به برکاتش افزوده خواهد شد.
سؤالات بنیادین
اما این که در این چند دقیقه چه بگویم که بهترین باشد و از این موقعیت بیشتر استفاده کرده باشم، عقلم به جایی نمیرسد، همین اندازه عرض کنم که این عالَم همانطور که می بینیم و از گذشتگانمان و از راههای مختلف تاریخی و بهتر از همه از بیانات قرآن کریم آگاه شدیم، تغییر و تحولاتی پیدا کرده و به اینجا رسیده است. انواع فعالیتهای مختلفی که همین امروز در گوشه و کنار زمین انجام میگیرد و قرنهایی که درست نمیدانیم چقدر طول کشیده است، در گذشته انجام گرفته و بعدها هم به طریق اولی نمیدانیم تا کی ادامه پیدا خواهد کرد. این دستگاه عظیمِ عجیب و فخیم، و هیچ تعبیر دیگری نداریم جز اینکه بگوییم این دستگاه الهی، برای چه برقرار است؟ حالا انسان به هر نحوی که پیدا شده باشد (حتی اگر به ظنّ غلط بعضی از غربیها که معتقدند انسان از نسل میمون به وجود آمده است) بالاخره از یک نقطهای شروع شده تا به اینجا رسیده، چنین موجوداتی، چنین افکاری، چنین اختراعاتی و چنین فداکاریهایی که واقعاً در هر گوشهای از آن انسان فکر بکند، جا دارد (به قول معروف) کلّهی آدم سوت بکشد و از همهی عجایبی که خداوند در این عالَم آفریده است سؤال کند که: «این ها برای چیست؟»
یک عده خودشان را راحت کردند و گفتند: «همهی اینها اتفاقی است، نقشهای در کار نبوده، از سلول اولیه شروع شده و بعد تکامل پیدا کرده است و در طول میلیاردها سال به اینجا رسیده است». ما با آنهایی که اینچنین خودشان را راحت میکنند کاری نداریم، اما برای ما که معتقدیم خدای حکیمی این عالم را براساس حکمت ظاهره آفریده این سؤال به طور جدّی مطرح است که: «چرا آفریده و چه میخواهد؟»
علی الاجمال بنده نه اهل جواب هستم و نه فرصتی هست که به این مسائل بپردازم و نه این جلسه برای این منظور تشکیل شده است، فقط خواستم توجه عزیزان را به یک نکته اساسی جلب کنم که ما به عنوان یک موجود عاقلی که عقل دارد واین مطالب را میفهمد و پیگیری میکند باید یک سؤال جدّی در دل خودمان برای این موضوع داشته باشیم که ما برای چه آفریده شدهایم؟ آن کسی که ما را آفریده چه هدفی داشته است؟ به آن هدف چگونه باید رسید؟
طبق مبانی ما، او چون حکیم بوده هدف او، هدف حکیمانهای است که نقصی در آن نیست. اگر نقصهایی هم هست در لوازم رسیدن به آن هدف است، بنابراین اولاً آن هدف چیست؟ ثانیاً چگونه باید به آن هدف رسید؟
فهم قرآن؛ مهمترین علم
خدای متعال بر ما منّت گذاشته و به برکت بزرگان، از پدر و مادر گرفته تا معلمان و مربیان و علمای گذشته، زمینهی این جواب را برای ما فراهم کرده، بهترین منبعی که میتواند پاسخ این دو سؤال اساسی را بدهد، قرآن کریم است، منبع بهتری نداریم، و شاید هم بهتر از این منبع امکان نداشته باشد، که خود خدا بفرماید من شما را برای چه آفریدم و چکار باید بکنید که به آنجا برسید؟
از همین جا ما باید یک راهی باز کنیم که اولین همّت ما این باشد که قرآن را بفهمیم، اینکه چه چیزهایی درونش هست و چه چیزهایی را خواسته به ما بیاموزد؟ شما باید خدا را شکر کنید که از آغاز و شروع دوره تحصیلیتان با قرآن آشنا میشوید، به حفظ قرآن و بحث درباره مفاهیم قرآن تشویق میشوید و انشاءالله روز به روز به صورتهای کاملتری با حقایق قرآن آشنا خواهید شد، پس با قرآن زندگی کنید و انشاءالله در عالم ابدی هم با قرآن محشور شوید.
در بین همهی آموزشها و آموختنیها و چیزهایی که در عالم حدّ و حصری برای شناختن آنها وجود ندارد، هیچ چیز مهمتر از این نیست که بفهمیم قرآن چه میگوید، در سایهی قرآن است که میفهمیم در بین علوم، کدام یک مهم تر است و ما باید وقتمان را صرف چه چیزی بکنیم؟ چگونه باید از نعمتهای خدا بهره گرفت؟ چگونه باید آنها را کشف کرد؟ چگونه باید شناخت و به کار گرفت؟ در چه راهی؟ و با چه انگیزهای؟ دستور کلی آن را قرآن به ما میدهد؛ آن وقت همه چیز برای ما در جای خودش ارزش متناسب با خودش را پیدا خواهد کرد، نه چیزی که ما طبق گمان ناقص خودمان به آن ارزش ببخشیم. براساس راهنمایی قرآن ارزش هر چیزی را در جای خودش خواهیم فهمید. یک مثل معروفی در ادبیات و اشعار ما آمده و ارزشمند هم هست که:
«جهان چون چشم و گوش و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست»
همه چیز به جای خودش قرار داده شده است تا ما بفهمیم که ارزش هر اندامی به چیست و چگونه باید از آن استفاده کرد؟ منظورم از اندام، اول اندامهای بدن و روح خودمان است، بعد هم همهی عالم که اندامهای عالَماند، همهی اینها را بشناسیم، ببینیم چگونه باید از اینها استفاده کرد و آن خدایی که این عالم و ما را آفریده و فرموده: (خَلَقَ لَکُم ما فِی الَارضِ جَمیعاً) بفهمیم که از این عالَم با این عظمت که ما باید از آن استفاده کنیم چگونه باید استفاده کرد تا به آن هدفی که منظور آفریننده بوده برسیم.
قدر این برنامه را بدانید
به شما تبریک میگویم که خدا چنین توفیقی به شما داد که در این دنیای پرآشوب و پر از آلودگی، آلودگیهایی که شما خیلی از آنها را بهتر از من میدانید، خدای متعال شما را از این آلودگیها حفظ کرد و در این فضای نورانی قرار داد، اساتید دلسوز و مهربان برای شما مهیّا کرد، شما را تشویق کردند و وسایلی فراهم کردند که بتوانید از این معارف بلند الهی استفاده کنید و آنها را به کار ببندید و نهایتاً به آن هدفی که برایش آفریده شدهاید برسید. با توجه به این شناخت و توجه، سفارشی خود به خود به وجود میآید و آن این است که به برنامههایی که برای شما با زحمت تهیه شده اهتمام داشته باشید و خوب اجرا کنید، صرف این نباشد که کلاس درسی برگزار شود، نمرهای بگیرد یا واحدی را بگذراند؛ این برنامهها با زحمت زیادی تهیه شده، ثمرهی قرنها تجربهی بزرگان است البته من نمیگویم این برنامهها وحی مُنزل است و هیچ نقص و عیبی ندارد به هر حال کار انسانی هیچ وقت بی عیب نمیشود ولی این عصارهی زحمات چندین نسل از علما و بزرگان است که سعی کردند راهی را برای شما انتخاب کنند که به سعادت شما نزدیک تر باشد، از آفات و بدیها دورتر باشد، بر نورانیت شما بیشتر بیافزاید و شما را زودتر به هدف نزدیک بکند، قدر اینها را بدانید.
اگر شما میلیاردها ثروت داشتید و اینها را صرف میکردید که یکی از این اساتید را در این عالَم پیدا کنید، اگر خدا مقدّر نفرموده بود و این منّت را بر شما نگذاشته بود با پول نمیشد این استادها را ساخت و به دست آورد، این لطف و عنایت مجانی خداست برای شما، قدر این برنامه را بدانید، قدر این اساتید را بدانید، همهی اینها به خاطر این است که شما با حقیقت قرآن و با معارف قرآن بیشتر آشنا شوید و توفیق عمل به این قرآن و بهرهگیری از نورانیتش را پیدا کنید و نهایتاً آن چیزی که قرآن در یک کلمه وعده میدهد «به قرب خدا برسید».
همسایهی خدا شوید
قرب خدا یک مفهوم سهل و ممتنع است، قرب خدا یعنی نزدیک خدا، گاهی اوقات هم میگوییم «جِوار الهی»، «رحمت الهی»، «همسایگی خدا». آدمیزاد که از یک اسپرمِ ناچیزِ کثیف و نجسی آفریده شده، در سایهی عمل به این قرآن میشود «همسایهی خدا»، (ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذیـنَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قَالَت رَبِّ ابنِ لِی عِندَکَ بَیتًا فِی الجَنَّهِ) الگوی همهی مؤمنین عالَم همسر فرعون است. «ضرب الله مثلاً للذین امنوا» تنها برای خانمها نیست، همه، «الذین امنوا»، «امرأه فرعون» ما چه الگویی باید از همسر فرعون بگیریم؟ «اذ قالت ربّ ابن لی» بساز برای من «عندک» پهلوی خودت «بیتاً فی الجنّه»؛ حالا «عندک» یعنی چه؟ «بیت در جنت برای من بساز» یعنی چه؟ ذهن ما طوری است که جز از همین الفاظ و مفاهیم نمیتوانیم راه به حقایق آن پیدا کنیم، اینها ابزاری است که باید بفهمیم و اینها را تفسیر کنیم، نقایصی که با آن ملازم است را از آن حذف کنیم تا بفهمیم «عندالله» بودن یعنی چه؟ خود قرآن میفرماید:(فِی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقتَدِر) عناوین «عندالله» و «لدی الله» در قرآن شایع است، اینها را در ادبیات اسلامی «قربه الی الله» میگویند. میگوییم: «اینکار را میکنم قربه الی الله»، این جزو ادبیات ما شده و از اسلام سرچشمه گرفته برای این که همیشه به یاد ما بیاورد که هدف اصلی قرب خداست، قرب خدا فقط در سایهی اطاعت خدا پیدا میشود. اطاعت خدا را نباید سبک شمرد، به عنوان مثال به ما گفتند در فلان جا که وارد میشوید اول پای راست را بگذارید، جای دیگر که وارد میشوید اول پای چپ را بگذارید، نگوییم چه فرقی میکند؟ بلکه بگوییم: چون خدا فرموده، چشم! دستور خدا را سبک نگیریم، چیزی را هم که نهی کرده سبک نشمریم، نگوییم: این مهم نیست، چیزی نیست، اگر میگوید به آنجا نگاه نکن، چشم! به فلان صوت گوش نده، چشم! راه قرب همین است: « اطاعت و بندگی خدا» (وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیَعبُدُون ) هیچ راه دیگری ندارد، یعنی «عبادت» تنها راه رسیدن به راه الهی و هدف اصلی از خلقت است؛ اینکه این آدمیزاد (یک موجود پستِ ناچیز) برسد به مقامی که «همسایهی خدا» بشود.
راه خدا را با جزئیات دقیق آن بشناسیم
بنابراین باید با تمام تلاشمان سعی کنیم این راه را با جزئیات دقیق آن بشناسیم، هیچ چیزی از آن را کوچک نشمریم، نه در جهت ایجاب و نه در جهت سلب، نه در جهت واجبات و تکالیف، و نه در جهت منهیّات و محرّمات، دستورِ خدا مالِ خداست، بزرگ است باید اهمیت داد. اگر این روحیه در ما پیدا شد در مسیر صحیحی قرار میگیریم: (وَأَنِ اعبُدُونی هذَا صِـرَاطٌ مُستَقِیمٌ) دیگران کج راهه هایی رفتهاند، ریاضتهایی کشیدهاند، از پیش خودشان کارهایی میکنند مثل این عرفانهای کاذبی که هر روز یک شکل تازهای از آنها ظاهر میشود و متأسفانه در گوشه و کنار، جوانهای ما را هم مبتلا میکند. افکار و مذاهب انحرافی، اساسی ندارند و ما را به جایی نمیرسانند، فقط اطاعت و بندگی خداست (وَأَنِ اعبُدُونی هذَا صِـرَاطٌ مُستَقِیمٌ) .
ما باید این را بیاموزیم که خدا ما را برای چه آفریده و راهش چیست؟ دقیقاً در امور فردی، خانوادگی، نسبت به دوستان، نسبت به پدر و مادر، نسبت به اهل خانه، (انشاءالله بعدها که ازدواج کردید) نسبت به همسر و فرزندان، همهی اینها راهش مشخص است، آن کسی که ما را آفریده، همهی راههای آن را تعیین کرده است و بالاخره نسبت به امام امت و رهبر جامعه و نسبت به وجود مقدس ولیعصر ارواحنا لتراب مقدمه الفدا.
پروردگارا تو را به عزت و جلالت، قسم میدهیم به حق اولیاء مقرّبت، به حق وجود مقدّس ولیعصر، به حق فاطمهی زهرا (که این ایام متعلق به ایشان بود) تو را سوگند میدهیم که از صدقهی سر این اولیائت ما را مشمول رحمت و عنایت خودت قرار بده، ما را مشمول دعاهای وجود مقدس ولیعصر قرار بده، به ما توفیق بده که گوشه چشمی از آن حضرت به ما افاضه بشود، عنایت بکنند و کار دنیا و آخرت ما با همان توجه، به صَلاح گرایش پیدا کند. پروردگارا آنچه وظیفهی ما هست را به بهترین وجه به ما بشناسان تا با یقین و ایمان آن را درک کنیم و بپذیریم، در مقام عمل به ما توفیق بده که آنها را آنطوری که تو دوست داری انجام بدهیم تا هم قلب مقدس ولیعصر از ما شاد باشد و هم مشمول دعاهای بیشتر ایشان باشیم که یک دعای ایشان با همهی قوای فعّال عالَم برابری میکند و برتری مییابد. الحمدلله خداوند این معرفت را به ما داده که بدانیم امام چه مقامی دارد و اگر یک دعای امام شامل حال ما بشود چه خواهد شد و چه ارزشی دارد؛ و باز در پایان از خدای متعال مسئلت میکنیم که روز به روز به علوّ درجات امام و یارانش و همهی کسانی که در طول تاریخ برای هدایت انسانها به سوی خدا قدم برداشته و زحمت کشیدهاند بیافزاید. به همهی ما توفیق بدهد که از آن راه استفاده کنیم و بتوانیم قدمی در ادامهی آن راه برداریم.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً و صل علی محمدٍ و آله الطاهرین
بسمه تعالی
با عرض سلام و احترام، بهتر بود مدرسه از ظرفیت این سایت برای انتخابات در پیش رو نیز استفاده می کرد. چرا که راهنمای مورد اعتماد خیلی از مردم برای انتخابات محسوب می شود. با تشکر