مقدمه
مهمترین ابزاری که انسان از زمان آفرینش تا ابد برای ارتباط با هم نوعان خود در اختیار دارد زبان است. زبان لهجه و طرز تکلم و گفتار هر قوم و ملّت است[۱] و وسیلهای است که یک قوم و یک ملّت برای ارتباط با یکدیگر از این ابزار استفاده می کنند.
بنابراین برای اینکه ما بتوانیم با قوم و ملّتی ارتباط برقرار کنیم لازمه آن این است که زبان آن قوم را یاد بگیریم.
در زمان ما برای فردی که دغدغه دین و انتشار آن به جهان اسلام را دارد یادگیری زبانهای خارجی که مهمترین و پرکاربردترین آنها « انگلیسی» و «عربی» میباشد امری مهم و غیر قابل انکار میباشد. پرکاربردترین آنها «انگلیسی» و «عربی» میباشد زیرا زبان انگیسی زبان مشترک در دنیا و زبان بینالمللی است و زبان عربی، زبان اسلام است. همچنین اسلام نیز به این زبان ـ یعنی زبان عربی ـ برای مردم دنیا شناحته شده است.
اگر نیم نگاهی هم به مردم جهان داشته باشیم خواهیم دید که قشر عظیمی از مردم دنیا مخصوصاً مسلمانها به این دو زبان صحبت میکنند. پس اگر با این دید به این دو زبان نگاه کنیم ضرورت یادگیری آن برای ما روشنتر خواهد شد.
متأسفانه باید بگویم در حوزههای علمیّه که محل انتشار علوم اهل بیت (علیهم السّلام) به سراسر دنیا میباشد به این مسئله کمتر ارزش داده میشود. به همین دلیل در این مقاله بنده سعی میکنم ضرورت یادگیری زبانهای خارجه که مهمترین آنها «عربی» و «انگلیسی» میباشد را از چند جهت مورد توجه قرار دهم.
در قسمت اوّل مقاله به بررسی علل ضروری یادگیری زبانهای خارجه پرداخته شده است.
قسمت دوّم به نقد سخنان منکرین خواندن زبان پرداخته شده است.
قسمت سوّم نیز به توصیهها و نکاتی که امام خمینی (قدّس سرّه) در این درباره ایراد فرمودهاند، پرداخته شده است.
قسمت اوّل : ضرورت یادگیری زبانهای خارجه
وسیله ای برای انتشار اسلام به دنیا
* فضاهای مجازی (اینترنت و ماهواره) :
اگر در هزار سال پیش برای پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) و ائمّه ما (علیهمالسّلام) و حتی صدههای قبل برای علمای ما امکان گسترش اسلام و معرفی آن به دنیا محدود بود و امکانات امروز فراهم نبود امّا در زمان ما این امکانات به وفور وجود دارد و دسترسی به این وسایل به سهولت امکانپذیر میباشد. امّا همه ما متوجه این امر هستیم که این وسایل و امکانات به تنهایی در تحقّق هدف ما عقیماند و دانستن و داشتن ابزار زبان برای انتقال آن ضروری است و این دو مکمّل یکدیگر برای تحقّق هدف ما هستند.
از جمله ابزار ارتباط با دنیا، فضای مجازی اینترنت و ماهوارهها میباشند که مطالبی در این رابطه بیان میکنیم.
به نظر بنده کسی که ذرّهای با فضای مجازی و رسانههای دنیا در ارتباط باشد به خوبی خواهد دانست که فراگیری بعضی از زبانهای خارجه در دنیای امروز، امری ضروری است. در دنیایی که تمام شبکههای ماهوارهای و اینترنتی ضدانقلاب و ضدتشیع در فعالیتی گسترده برای تحقّق اهداف شوم خود با داشتن افراد بیسوادی که مسلّط به چند زبان دنیا میباشند ضربه خود را با همین ابزار به پیکره اسلام و انقلاب وارد میکنند هر چند موفق نخواهند بود.
«یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون»[۲].
دشمن به خوبی به این مسئله پی برده و همّت خود را برای رسیدن به هدف شوم خود به کار گرفته است ولی بعضی از افراد هنوز در خواب غفلت به سر میبرند. البته بنده به همه افرادی که در این خواب به سر میبرند حق میدهم زیرا هیچ گاه تا به حال با رایانه در ارتباط نبودهاند و تمایلی به استفاده با این وسیله را ندارند چه برسد به فضای مجازیِ اینترنت و ماهواره.
* وهابیت و مبلغان آن
اگر طلاب حوزههای ما به عربستان رفته باشند خواهند دید که مبلغان فرقه ضاله وهابیت چگونه به زبان انگلیسی و فارسی ـ علاوه بر زبان عربی که زبان مادری آن ها میباشد ـ مسلّطاند و هر ساله با چاپ هزاران جلد کتب فارسی ضالّه و توزیع آن به صورت مجانی و عمومی بین حجاج و جوان های ما، آن ها را به انحراف و تزلزل در اعتقاداتشان میکشانند. همچنین این فرقه ضالّه در کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی، مبلّغان زیادی را جهت ترویج اعتقاداتشان اعزام میکنند و این مسئله بر افرادی که به این کشورها سفر کردهاند پوشیده نمیباشد.
طلاب حوزههای علمیّه باید با کسب علم و معرفت و تسلّط بر زبانهای خارجی بپاخیزند و به مهار اینگونه انحرافات بپردازند و تنها راه برای تحقق این هدف بعد از رسیدن به درجات بالای علمی یادگیری زبان «عربی» و «انگلیسی» میباشد. متأسّفانه بعضی از علمای ما وقتی به مکّه مشرّف میشوند نظارهگر این صحنه هستند که وهابیّت و اهل سنّت به راحتی به زبان فارسی و عربی و انگلیسی عقاید خود را به خورد مردم دنیا که برای زیارت خانهی خدا سفر کردهاند میدهند امّا چون به زبان عربی فصیح مسلّط نیستند نمیتوانند با آنها به بحث و گفتگو بپردازند.
محافل علمی
در کنگرههای بینالمللی و جلساتی که علمای کشورهای مختلف جمع میشوند و شروع به بحث و گفتگو بر سر مسائل جهان اسلام میکنند، مسلّط بودن به زبان «عربی» و «انگیسی» نیز در اینجا نقش خود را به خوبی نشان میدهد.
واقعاً این یک ضعف است برای یک عالم که بخواهد در مجامع عمومی که اکثر افراد به این دو زبان صحبت میکنند، به زبان فارسی صحبت کند و مترجمین صحبتهای او را ترجمه کنند و اگر خود او این قدرت را داشته باشد، افراد و علمای حاضر در جلسه نگاه دیگری به او دارند و تسلّط داشتن به زبان آنها برای او جایگاه ویژهای در نزد دیگران قرار میدهد. همچنین طلاب و اساتید حوزه ما زمانی که به کشورهای عربی و اروپایی جهت شرکت در بحث و گفتگو بر سر مسائل مربوط به جهان اسلام و دین حاضر میشوند نیاز به تسلّط به این دو لغت را دارند و این را باید دانست که همیشه و در همه جا مترجم در اختیار ما نیست، گذشته از آن نکتهای که در مورد جایگاه شخصی که خود قادر به تکلّم به زبان دیگران میباشد عرض کردیم. همچنین باید توجه داشت از آنجایی که در اسلام اصطلاحات خاصّی وجود دارد و مترجم آشنا با این واژهها نیست بسیار اتفاق میافتد که مترجمین به علّت عدم آشنایی با این اصطلاحات در ترجمه سخنرانیها تحریف میکنند و دچار اشتباه میشوند.
کتب و مقالات
امروزه بسیاری از کتب و مقالات که به چاپ میرسد به این دو زبان دنیا به بازار عرضه میشوند. شاید قشر عظمی از کتب در موضوعات مختلف به خصوص موضوعات تاریخی و اعتقادی به زبان عربی فصیح و انگلیسی نوشته میشود. به نظر میرسد برای فردی که بخواهد مطالعات عمیق درباره اسلام داشته باشد ناچار است به کتبی که دانشمندان عرب زبان فصیح ما نویسنده آن هستند مراجعه کند تا بتواند علاوه بر استفاده در صورت نیاز آنها را نقد کند یا نظر خودش را با این دانشمندان در میان بگذارد.
همچنین محققان حوزه میتوانند کتب مفید که به این دو زبان نوشته شده را به زبان فارسی ترجمه کنند و در اختیار افرادی که علاقهمند به مطالعه درباره اسلام و تشیع هستند قرار دهند.
انتظار مردم از طلاب علوم دینی
شاید برای همه ما اتفاق افتاده گاهی در مکانهای زیارتی با مسلمانان خارجی برخورد داشته باشیم که سؤالی از طلاب دینی داشته باشند امّا آنها متوجه میشوند که این شخص که سالیان سال است در حوزه در حال تحصیل علوم اهل بیت (علیهمالسّلام) که به زبان عربی است، قادر به صحبت کردن به زبان عربی نمیباشد چه برسد به زبان انگلیسی. این خود ضعف بزرگی برای طلاب ما میباشد که خود آنها نیز از این ضعف در درون خود آزرده میشوند.
قسمت دوّم : ادلّه مخالفین یادگیری زبان و نقد آن
در یک نگاه کلّی به علمایی که به مخالفت با یادگیری زبانهای خارجه برخاستهاند این نقطه مشترک را میتوان بدست آورد که معمولاً طیف سنّتی حوزه به مخالفت با این امر برخاستهاند. به همین دلیل معمولاً ادلّه و سخنان آنها نیز در این امر نقاط مشترکی را در بر دارد. اینک به بعضی از سخنان و ادلّه آنها میپردازیم.
ادلّه مشترک این بزرگواران این است که یادگرفتن زبان در تعارض با یادگیری «فقه و اصول یا درسهای عمومی حوزه میباشد.»
برای تبیین این دلیل لازم است در اینجا خاطرهای را که رهبر معظّم انقلاب (دام ظلّه) از مرحوم آقای سیّد حسن تهامی (رضوان الله علیه) نقل کردهاند بیان کنیم:
ایشان (مرحوم آقای سیّد حسن تهامی) مىگفتند که جلسهیى با مرحوم آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانى (رحمه الله) برگزار کردیم و در آن جلسه مطرح شد که طلاب برنامه و نظام پیدا کنند و بعضى از علوم جدیده را بخوانند و زبان خارجى یاد بگیرند. ایشان هم اجمالاً موافقت کردند و بنا شد طرحى فراهم بکنیم.
جلسهى دوّم که خدمت ایشان رفتیم، در اتاق بیرونى بهانتظار نشستیم. ایشان از اتاق شخصى خود تشریف آوردند و در چارچوبِ در ظاهر شدند. ما بلند شدیم و احترام کردیم. ایشان در حالى که قباى دگمه نبسته بر تن داشتند، گفتند که «من نمىخواهم بیایم بنشینم؛ فقط خواستم نکتهیى را به آقایان بگویم و آن این است که این پول و شهریهیى که من به طلّاب مىدهم، ملک شخصى من است. به این صورت که آن را قرض مىکنم، بعد که وجوهات آمد، قرض خودم را ادا مىکنم. بنابراین، شهریهیى که من مىدهم، ملک من است و من راضى نیستم که کسى این سهم امام و شهریه را مصرف کند؛ در حالى که غیر از فقه و اصول چیز دیگرى را در حوزه بخواند». ایشان، این مطلب را گفتند و در را بستند و رفتند. آقاى تهامى مىگفتند: ما همینطور متحیر ماندیم چه کنیم. ما آمده بودیم با ایشان ترتیبات دروس جنبى و کلام و تفسیر و اخلاق و زبان انگلیسى و امثال اینها را بدهیم و ایشان هم همینطور سَرِپا جوابمان را دادند و تشریف بردند![۳]
خود رهبر معظّم انقلاب در نقد سخنان مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی (رحمه الله) میفرمایند: «البته، آقاسیّدابوالحسن اصفهانى، مرجع بزرگوار عالم شیعه است و حق فراوانى هم به گردن اسلام و تشیّع و روحانیت و فقاهت دارد. ما به ایشان اعتراضى نداریم. تشخیص ایشان این بوده؛ لیکن امروز مراجع اینگونه نیستند. امروز، مراجع به ضرورتهایى که حوزه با آنها مواجه است، آشنا هستند و براى آن که حوزه را ـ آنچنان که نیاز زمان است ـ سازماندهى بکنند، آمادهاند. من، این نکته را از روى قراینِ تقریباً علمیه و از روى سوابق گذشته عرض مىکنم. ما که آن وقتها در قم بودیم و افکار آقایان را از نزدیک مىشناختیم، مىدانیم که الان خوشبختانه وضعیتِ گذشته وجود ندارد و مراجع ما الان با این برنامهریزى و آیندهنگرى موافقند و در این زمینهها همکارى و تدبیر و ابتکارِ عمل و پشتیبانى و عزم و تصویب و تأیید را خواهند داشت.»[۴]
همچنین بعضی از این بزرگواران میگویند: «مگر از مراجع و علمای قبل که به آن درجه از مراتب علمی رسیدهاند مسلّط به زبانهای خارجه بودند؟!»
در جواب این سخن باید گفت:
«اگر در زمان گذشته، علمای فارسی زبان که مسلّط به بعضی از زبانهای خارجه نداشتیم الان بعضی از مراجع بزرگوار تقلید مسلّط به زبان عربی فصیح هستند که از جمله آنها؛ حضرات آیات سبحانی، هاشمی شاهرودی و مکارم شیرازی (دام ظلهم) میباشند.
همچنین زمان حاضر، زمان گذشته نیست که وسایل ارتباطی در دنیا محدود باشد. در دنیای امروز رسانه حرف اوّل را میزند. هر کشوری رسانهی قویتری داشته باشد و زبان ملّتی را مسلّط باشد در رسیدن به اهداف مورد نظرش موفّقتر است. بنابراین اگر در گذشته علما و بزرگان به این امر اهتمام نداشتن به خاطر این بود که اصلاً ضرورتی احساس نمیشد امّا امروز ضرورت آن مسلّم و غیر قابل انکار است. بله این گفته آنان مورد قبول است که حوزه در گام اوّل باید در پی پرورش طلاب باسواد باشد. یعنی این امر برای ما مسلّم است که طلبهای که سواد نداشته باشد یادگیری زبان برای او هیچگونه منفعتی ندارد. در ابتدای این مقاله هم گفته شد زبان تنها ابزار انتقال پیام است وگرنه اگر پیامی وجود نداشته باشد یا ناپخته باشد فایده که نداشته باشد شاید ضرر هم داشته باشد. ما فقط میگوییم یادگیری زبان منافاتی با رسیدن به مراتب بالای علمی ندارد.
شاید بزرگوارانی بگویند «این وقتی که برای زبان گذاشته میشود صرف خواندن دروس عمومی حوزه شود» در جواب میگوییم: در مدارسی که امروزه زبان خارجه تدریس میشود و جزء دروس آنها قرار گرفته است، زبان به صورت درسی جنبی آموزش داده میشود و به نظر بنده خواندن زبان برای یک طلبهای که پشتکار قوی دارد و علاقهمند به یادگیری آن میباشد به صورت تفریح و رفع خستگی میباشد. یعنی یادگیری زبان برای او ملالآور و خسته کننده نمیباشد بلکه مواقعی از روز که میداند وقت خالی دارد و از دروس عمومی حوزه فارغ میشود برای رفع خستگی و جلوگیری از اتلاف وقت میتواند زبان بخواند.[۵]
قسمت سوّم : توصیه امام خمینی (قدّس سرّه)
امام خمینی (قدّس سرّه) آن عالم تیزبین و ژرفنگرِ جهان تشیع چهل سال پیش، اینگونه در مورد این مسئله درد و دل می کند:
«عدّهاى مقدسنماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجّر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.
به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسهاى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزهها بود که هر کس کج راه مىرفت متدینتر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مىرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مىگفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مىیافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مىشد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.»[۶]
همچنین ایشان در جای دیگر ضرورت یادگیرى زبانهاى زنده دنیا را برای حوزههای علمیه اینگونه بیان میکنند:
«بحمد اللَّه امروز که ما از آن قید و بندها رهایى پیدا کردهایم باید توجه به این معنا داشته باشیم که امروز حوزهها با دیروز حوزهها فرق دارد. امروز حوزهها براى دنیا، الآن دنیا یک تحولى پیدا کرده است که کأنّه عائله واحده شده است. این صحبتى که من الآن براى شما مىکنم ممکن است که بعد از دو ساعت دیگر در امریکا هم منعکس بشود و همین طور هر مطلبى که در ایران واقع مىشود در همه دنیا پخش مىشود. یعنى یک کسى اگر صدا بکند به صداى عادى، صداى او قبل از اینکه به آخر این مجلس برسد به امریکا رسیده است. وضع این طور شده، دنیا کأنّه همه مجتمع شده است در یک محصوره کوچکى از حیث جهات.
ما امروز نمىتوانیم مثل سابق فکر کنیم، ما سابق تبلیغاتمان محصور به ایران بود.
گاهى اتفاق مىافتاد که در یک جاى دیگر هم مىرفتند امّا گاهى بود، خیلى کم. و تبلیغات آن قدرى که براى خارج لازم است براى داخل کمتر از او لازم است. شما مىبینید که امروز همه تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است؛ با اسم ضدیت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محکوم مىکنند. صورت اسلام را به یک صورت دیگرى در آوردهاند که غیر واقعیت اوست. پیشتر احتیاج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتیاج است به این، یعنى جزو برنامه تبلیغات مدارس باید زبان باشد، زبانهاى زنده دنیا، آنهایى که در همه دنیا شایعتر است. این باید یکى از چیزهایى باشد که در مدارس دینى ما که مىخواهند تبلیغ بکنند، این امروز محل احتیاج است، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمىرفت. امروز ما مىتوانیم در ایران باشیم و به زبان دیگرى همه جاى دنیا را تبلیغ کنیم، در همه جا مبلغ باشیم، و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنیا یک امر آسان و عادى است که مبلغین ان شاء اللَّه باید تربیت بشوند، و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد براى همه دنیا، تبلیغ براى همه دنیا، براى همه کشورهاى عالم. »[۷]
در پایان خداوند متعال را شکرگزارم که این توفیق را نصیب این حقیر کرد تا بتوانم این مقاله را به پایان ببرم و انشاءالله این مقاله بتواند گامی مثبت در جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه ـ که سالیان سال مورد تأکید مقام معظّم رهبری بوده است ـ باشد و سبب جلب رضایت قلب قطب عالم امکان؛ حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) واقع شود. انشاءالله.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
منبع: http://www.hr-fallah.ir
[۱]. فرهنگ فارسی، حسن عمید.
[۲]. الصف، ۸٫ آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را کامل مىکند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
[۳]. سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم ۷/۹/۶۸٫
[۴].همان.
[۵]. این نکته نیز مورد توجه حضرت آیت الله بروجردی (ره) بوده است و ایشان میفرمودند: «من ناراحتیها و خستگیهای خود را با مطالعه برطرف میکنم.»
[۶]. صحیفه امام، ج۲۱، ص ۲۷۸٫
[۷]. صحیفه امام، ج۱۸، ص ۱۰۳٫
ثبت دیدگاه