متن سخنرانی آقای دکتر حداد عادل
در جمع طلاب و استادان مدرسه علمیه دارالسلام
٩۴/۶/۴
الگوی روحانیت
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبَّنَا اِغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوانِنَا الّذِینَ سَبَقُونا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنَا غِلّاً لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ(حشر/۱۰)
سلام و درود ما به پیشگاه خاتم پیامبران الهی حضرت محمد مصطفی (ص) و سلام بر اولیاء و اوصیاء گرامی ایشان، درود ما نثار روح پر فتوح امام راحل و شهیدان گرانقدرمان و سلام این بنده حضور شما دوستان ارجمند، استادان محترم، روحانیون عالیقدر و طلاب جوان که توفیق دیدارتان در روز میلاد مسعود امام هشتم (ع)در این حوزه علمیه، نصیب بنده شد.
من این ولادت با سعادت را به یکایک شما تبریک میگویم. در سالهای اخیر با حُسن انتخابِ «دههی کرامت»، ده روزی میدانِ گستردهای برای تجدید عهد با خاندان پیغمبر به ویژه با حضرت رضا و حضرت معصومه۸ در ایران گشوده شده است که یک نوعآوری بسیار مبارک و سنجیده بوده است.
همینطور وظیفه دارم از حضرت آقای اسکندری و جناب آقای بنکدار دوست چهل، پنجاه سالهی خودم تشکر کنم که موجب شدند بنده امروز توفیق حضور در جمع شما را پیدا کنم.
علّت تأخیر من هم این بود که ناچار بودم و وظیفه داشتم در مجلس ترحیم مرحوم آقای عبدالحسین حائری شرکت کنم، آقای حائری که چند روز پیش در هشتاد و هشت سالگی از دنیا رفتند، نوهی مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری(مؤسس حوزه علمیه قم) بودند، ایشان اگرچه در لباس اهل علم نبودند اما اهل علم و مجتهد بودند و سالها ریاست کتابخانهی مجلس را به عهده داشتند.
مرحوم حائری نسخهشناس و کتابشناس بودند، کتابهایی که به سنّت و معارف اسلامی ما تعلّق داشت و دانشگاهیان در خواندن و فهم آن توانایی نداشتند، استاد حائری تسلّط داشتند و مآخذ و منابع اسلامی را فهرستنویسی و کتابشناسی میکردند.
ایشان شخصیّت بسیار عزیز و ارجمندی بودند و مقام معظم رهبری هم برای ایشان خیلی احترام قائل بودند. من چند نکته را خیلی مختصر عرض میکنم.
بی دینی؛ دردِ امروز دنیا
دنیا با علم جدید و با علوم طبیعی و ریاضی به سعادت نرسید، در قرن نوزدهم در اروپا فکر میکردند دین و دینداری نتیجهی فکر و ذهنِ ناپختهی بشرهای اولیه است، گفتند حالا که ما پیشرفت کرده ایم و به علم رسیده ایم، پس باید از دین فاصله بگیریم؛ در قرن نوزدهم در اروپا، در فرانسه و در انگلستان، فیلسوفانی پیدا شدند که فلسفهشان این بود، فکر میکردند حالا که راه تسلّط به طبیعت را پیدا کردند، دیگر دنیا گلستان میشود، اما دنیا گلستان که نشد هیچ، خارستان هم شد، این خارها را با همان علم جدید ساختند، سلاحهای جدید شیمیایی و اتمی و … کارِ همین دانشمندانی است که یک روز فکر میشد دنیا به دست آنها گلستان میشود. امروز وضع دنیا را میبینید، الان چند جای دنیا جنگ است؟ چند جای دنیا بر لبهی پرتگاهِ جنگ است؟ چقدر در دنیا صحبت از آزادی و حقوق بشر میشود اما مظلومها لِه میشوند و ظالمان به ظلمشان ادامه میدهند؛ پس گمشدهی بشر تسلّط بر طبیعت نیست، تسلّط بر خویشتن است و «دین» انسان را قادر بر تسلّط بر خویشتن میکند، دردِ امروز جهان، دردِ بیدینی است؛ بیاخلاقی، ناشی از بیدینی و خدانشناسی است، خودشناسی هم ناشی از خداشناسی است.
روحانی چراغ است
راهی که شما در آن قدم نهادهاید، راه درست و اصولی است. شما در جستجوی درمان اصلی و حقیقی دردهای بشر هستید. این انقلاب هم برای احیاء دین در جامعه به وجود آمده است ودین نیز جز با تربیت معلمانِ درستِ دینی یعنی روحانیونِ آگاه و شایسته ترویج و تعلیم پیدا نمیکند، یعنی هرکسی در جامعه دنبال دین و دینداری هست باید به فکر تربیت روحانی باشد، تربیت روحانی لازمهی رسیدن به دین در جامعه است. اگر روحانیِ شایسته تربیت شود، این روحانی مانند چراغی خواهد بود که نورافشانی میکند، شما اگر چراغ داشته باشید، دیگر لازم نیست به چراغ یاد بدهید که نور بفرستد، چراغ وقتی روشن باشد نورش به اطراف پراکنده میشود؛ لازمهی ذاتِ چراغ، روشن کردن اطراف خودش است، روحانیِ با حقیقت مثل یک چراغ است، در هر جامعهای که زندگی کند، اطراف خودش را روشن میکند، در بازار باشد، بازاریها را تربیت میکند، در اداره باشد، در خیابان و کوچه و محلّه یا در مدرسه هم که باشد، اطرافیانش را. یک وقتی خدمت مقام معظم رهبری بودیم، میفرمودند: «ما این را در عمرمان دیدیمک، در هر شهری که یک روحانیِ وارستهی صاحب نفس وجود داشته، آن شهر تحت تأثیر تربیت آن روحانی قرار گرفته و فضای آن شهر معنوی شده است. بنابراین خواستم این مطلب را به عنوان مقدمه و در بیان اهمیت کاری که انجام میدهید؛ عرض کرده باشم.
لزوم توجه به قرآن
در برنامههای شما توجه خاص به قرآن و حفظ قرآن را هم در برنامههایی که به من داده بودند خواندم و هم امروز دیدم، این بسیار مهم است و من از شما خواهش میکنم، توصیه میکنم، انشاءالله بعد که درستان را خواندید و ملبّس به لباس روحانیت شدید و خواستید مِنبر بروید و مردم را موعظه کنید، منبرتان را با آیهی قرآن شروع کنید و آن را براساس تفسیر و توضیح آیهی قرآن قرار دهید، جامعه را با قرآن آشنا بکنید. البته عرض کنم که انشاءالله بعداً هر وظیفهای در روحانیت به عهده گرفتید از منبر و موعظه نیز غافل نشوید، چون مردم روحانیون را بیشتر در کسوت منبر و موعظه میبینند، اگر یک وقت خوبان سراغ منبر و موعظه نروند، به روحانیّت جفا میشود. در گذشته سنّت خوبی بود علما وقتی منبر میرفتند، معمولاً میگفتند: «قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم…»، بعد آیهای را شروع میکردند و آن آیه را توضیح میدادند. میخواهم عرض میکنم بهترین شروع، بهترین کلید و بهترین تعلیم برای مردم، همین آیات قرآن است، البته قرآن را در کنار احادیث و روایات و خیلی چیزهای دیگر برای مردم بیان کنید. از نهجالبلاغه هم غافل نشوید، این را بدانید که اگر شما مردم را با حقیقت قرآن و نهجالبلاغه آشنا کنید دیگر جایی برای خرافات و غلوّ و انحراف باقی نمیماند، منتهی وقتی قرآن و نهجالبلاغه و احادیث در مجالس دینی ما مطرح نمیشود، آن وقت ممکن است هرکسی بیاید و با یک چیزهای دیگری سرِ مردم را به اسمِ دین گرم کند.
مقام معظم رهبری؛ الگوی روحانیت
مطلب دیگر این است که در این عمر هفتاد سالهای که بنده دارم، دقت کردم در هر دورهای کسانی که میروند، طلبه و روحانی میشوند یک بزرگی، الگوی آنها است، ما از اواخر دههی بیست که خودمان را شناختیم تا دههی سی و چهل شاهد بودیم در جامعه، بزرگی که الگوی طلاب جوان و روحانیون بود مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بود. در آن زمانی که بنده به سن و سال شما یا کمتر از شما بودم، فرد شاخص در حوزههای علمیه، مرجع بزرگ تقلید، مرحوم آیتالله بروجردی بود. یعنی هرکسی در عالم طلبگی قدم میگذاشت و از او میپرسیدند میخواهی مثل چه کسی بشوی؟ اگر به زبان هم نمیآورد، در دلش اشاره به آقای بروجردی میکرد، چون فرد درجهی یک و شاخص و الگو بود.شخصیتی که بعد از ایشان شاخص بود و روز به روز شاخصتر شد و با انقلاب هم عظمتی پیدا کرد، امام بود، الگوی نسل بعدی «امام» شد. حالا سوال این است: امروز الگوی حیِّ زندهی شما کیست؟ بنده میخواهم بگویم الگوی شما امروز در روحانیت باید مقام معظم رهبری باشد. کما اینکه الگوی مقام معظم رهبری، «امام» بوده است. شما امروز باید یک نمونهی واقعیِ مجسّم پیش چشمتان داشته باشید که او برای شما میزان باشد، شما با نگاه به او خودتان را موزون و متوازن کنید، چون در تربیت، الگو خیلی مهم و مؤثر است، بنده برای معلمان دینی در مدارس گفتهام که هر درسی یک آزمایشگاهی دارد، فیزیک، آزمایشگاه فیزیک دارد، شیمی، آزمایشگاه شیمی دارد، زیستشناسی و رشتههای دیگر هم همینطور، اما اگر بپرسند آزمایشگاه درس دینی کجاست، میگوییم: آزمایشگاه درس دینی، شخصیت معلم دینی است، یعنی درس دینی فضایی ندارد که سیم برق یا لوله و دستگاهی باشد، شخصیت معلم دینی آزمایشگاه درس دینی است، حرفهایی که میزند آنجا در وجود او اثبات و بررسی میشود. در عالَم روحانیت هم وقتی یک کسی الگو میشود او در واقع دارد با وجود خودش درستی حقایق دینی را به اثبات میرساند، الگو اینچنین تأثیر سازندهای دارد.
جامعیت رهبر انقلاب
شما در زندگی و شخصیت مقام معظم رهبری دقت کنید، شما طلّابی هستید که باید فکر و زندگی خودتان را جهت بدهید به سمت اینکه انشاءالله مثل ایشان بشوید. ایشان چه خصوصیاتی دارند؟ شما بهتر از من میدانید، از نظر فقهی، از نظر زهد، از نظر تقوا، البته اینها را باید علما بگویند، اما آن جامعیّت یعنی توجه به مسائل جهان، توجه به مسائل اجتماعی، توجه به مسائل سیاسی، توجه به مسائل مسلمانها، دشمنشناسی، خطرشناسی و دوستشناسی، اینها مطالبی است که شما باید از این الگوی بزرگوارِ روزگار خودتان یاد بگیرید. یکی از خصوصیات آقا این است که کتاب زیاد میخوانند. من از کثرت کتاب خواندن ایشان در حیرت هستم. ایشان به تاریخ فوقالعاده توجه دارند، گاهی که ما خدمت ایشان هستیم، مثلاً دربارهی تاریخ قاجار که بحث میکنیم، با توجه به اینکه رشتهی ایشان تاریخ نیست بلکه به عنوان یک روحانی درس خارجِ فقه میدهد، ولی آنچنان دقیق راجع به حوادث، وقایع و شخصیتها مطالعه کردهاند که باعث حیرت میشود. شما یادتان نمیآید، چهارده پانزده سال پیش ایشان برای نمایندگان مجلس صحبت میکردند، فرمودند: «وقتی «یلتسین»، نخست وزیر شوروی سابق بود من هر روز که خاطراتم را مینوشتم، قضایایی درباره «یلتسین» نوشتهام، بعد بحث مفصّلی راجع به کاری که «یلتسین» کرده بود و دربارهی شخصیت و فکر او برای نمایندگان بازگو کردند که همه حیرتزده شدند.
یعنی هم روزگار خودشان را میشناسند و هم روزگار گذشته را، یکی دیگر از خصوصیات ایشان، توجه به ادبیات است، چه ادبیات عرب و چه ادبیات فارسی، ببینید چقدر ایشان دلنشین و بیغلط صحبت میکنند، چقدر درست و روان و همهکس فهم صحبت میکنند، مثل خود «امام»، هر دو بزرگوار به شعر علاقه دارند و شعر میگفتند، خیلی از حکما، عرفا و علماء ما شعر میگفتند، این عشق و علاقهی به ادبیات فارسی را هم از ایشان یاد بگیریم و هزار چیز دیگر، زهد و تقوی و بیاعتنایی به دنیا و اخلاق و مردمداری و محبّت و غیرت دینی و ایستادگی بر سر ارزشهای انقلاب و عشق به امام را از «آقا» یاد بگیریم. همچنین خوب درس خواندن، زیاد درس خواندن، از زیّ طلبگی خارج نشدن و داشتن یک زندگیِ سالم و ساده را از ایشان بیاموزیم. الگوی شما در روزگار امروز مقام معظم رهبری است. الگوی مقام معظم رهبری و امام و آیت الله بروجردی و همهی علماء هم ائمه و امیرالمؤمنین و شخص پیغمبر اکرم (ص) است.
خدای سبحان در قرآن میفرماید: (فَکَیفَ إِذا جِئنا مِن کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهیدٍ وَ جِئنا بِکَ عَلىٰ هؤُلاءِ شَهیداً )(نساء-۴۱) یعنی به پیغمبر میفرماید: چه روزی است آن روزی که ما برای هر امّتی یک الگو و نمونه میآوریم، و تو را ای پیغمبر برای این امّت الگو و گواه میآوریم.
پیامبر اکرم (ص) الگوی الگوهای ما هستند و ما هم باید از الگوهای معاصر خودمان و الگوهای دینی خودمان استفاده کنیم.
مرحوم سیدمحمدعلی مبارکهای
عرضم تمام است فقط میخواهم به مناسبت تولد حضرت رضا (ع) برای شما از یک کتاب بخوانم که تازه منتشر شده و بعید است شما آن را دیده باشید. در شهر قم مؤسسهای است به نام «مؤسسهی کتابشناسی شیعه»، حضرت آقای رضا مختاری از علماء و روحانیون قم، مدیر این مؤسسه هستند و تا حالا بیش از پنجاه کتاب از تألیفات علمای شیعه که در گوشه و کنار بوده و چاپ نشده راچاپ کردهاند. نامِ این کتاب که در اواخر سال۱۳۹۳ توسط این مؤسسه چاپ شده، «گزیدهی دانشوران و رجال اصفهان و زندگینامهی خودنوشت مؤلّف» است، تألیف سیدمحمدعلی مبارکهای. این آقای مبارکهای که ما هم ایشان را نمیشناختیم و از طریق این کتاب او را شناختیم، در سال ۱۳۶۵هـ.ق مطابق ۱۳۲۵هـ.ش یعنی ۶۹ سال پیش فوت کرده است. پدر ایشان روحانی بوده، خود ایشان هم یک روحانی بزرگی است که در حوزهی علمیه اصفهان درس خوانده بوده و در نجف و قم و تهران و مشهد نزد بالاترین علماء زمان خودش تحصیل کرده و فرد جامعهشناس و پرتحرکی بوده و ذهن پر جنب و جوشی داشته است.
تألیفات زیادی داشته که برخی از آنها در زمان حیات خودش چاپ شده و یک مقدار زیادی هم به صورت خطی باقی مانده که دو تا از آن خطیها را تصحیح کردهاند و در کتاب مذکور چاپ نمودهاند. حدود سیصد صفحه از کتاب شرح حال صد و ده نفر از علمای اصفهان است، کسانی که حدود یکصد سال پیش در اصفهان زندگی میکردند. میدانید قبل از اینکه در قم حوزه علمیه بنا شود، در داخل ایران مهمترین حوزه علمیه، حوزهی علمیه اصفهان بوده است. مرحوم آیتالله بروجردی در حوزهی علمیه اصفهان شاگرد علمای حوزهی علمیهی اصفهان بودهاند، بعدها که قم حوزه علمیه میشود، اصفهان به تدریج تحتالشعاع شهر قم قرار میگیرد. ایشان در این کتاب یکصد و ده نفر از علمای بزرگ اصفهانی را معرفی کردهاند، سپس شرح حالی از خودشان نوشتهاند.
کرامتی از امام رضا (ع)
ایشان دو بار به مشهد مشرف شدند. مرتبهی دوم که به مشهد مشرّف میشوند کرامتهایی از حضرت رضا (ع) میبیند، این کرامتی را که برای شما میخوانم، دو سه روز پیش به همراه مطالب دیگری از این کتاب به صورت مقالهای دربارهی حضرت رضا(ع) از این کتاب درآوردم و به عنوان هدیه به مناسبت تولد امام رضا (ع) روزنامهی خراسان فرستادم و آنها هم آنرا دیروز چاپ کردند.
این قطعه را برای شما میخوانم:
ایشان میگوید: «… نیز در یکی از روزها در همین سفر، قبل از پیشامدهای مذکور در یک ساعتِ قبل از ظهر در حرم بودم و در بالای مسجد بالا سر مطهر مشغول حال خود بودم، ناگاه پیرزنی که لباسش وضع لباس مردم قائنات بود دیدم که بالای سر آن حضرت ضریح را گرفته، و در آنوقت حرم از زوّار خلوت بود و با آن حضرت صحبتهای عادّیِ عوامانهای داشت و در آخر عرض نمود که: برای رفتن به وطن مخارج خود را دارم ولی میل دارم شب جمعه را با روز جمعه درک زیارت نمایم، مخارج این روز و شب را به من مرحمت کن. پس از ادای این صحبت که مرا به خود متوجه ساخته بود، چه آنکه حرفهای عامیانهی صداقتمندانهی او را دوست میداشتم که به این سادگی صحبت میکرد چون میدانستم این نفوس ساده، بیفیض نخواهند بود از این روی به حالت او متوجه بودم، در آن حال دیدم از ضریح روی خود را منحرف کرده، متوجه من شد و اظهار داشت که حضرت مخارج روز و شب مرا به تو حواله نمودند، من از شنیدن این سخن تصور کردم که این حالت شیّادی است و آن صحبتها را مقدمه از برای همین نتیجه مرتّب کرده، از این جهت روی خود را منحرف کرده، متوجه اعمال خود شدم، دیدم دو مرتبه روی به ضریح کرده و به همان زبان ساده گفت: به کسی دیگر حواله کن، این شخص گوش به حوالهی تو نمیدهد. سپس دیدم برگشت و گفت: میفرمایند همان پنج هزار دینار نقره که در جیب داری و بر روی آن آثار گرفتگی و شکستگی دارد و میخواستی به صرّاف بدهی تا عوض کند، همان را بده. از شنیدن این، حالِ تأثری بر من رخ داد زیرا که میدانستم از این قضیه هیچکس مطلع نیست. آن پنج هزار دینار را بیرون آورده و سیدهاشم نام اصفهانی از تجّار که تازه وارد شده بود و پهلویم نشسته بود را گفتم: اگر هرقدر پول همراه داری به من بدهی بیرون از حرم به شما میدهم. او هم به قدر پنج تومان پول نقره و چهار تومان اسکناس بیرون آورده و به من داد. با آن پنج هزاری همه را به دست آن پیرزن ریختم، دیدم در میان آنها خیره شد و همان پنج هزاری را برداشت و گفت من این مابقی را نمیخواهم و فقط همین پنج هزاری را میخواهم که آن حضرت حواله نموده و آنچه اصرار کردم از مابقی آنها برنداشت و در وقت رفتن از حرم گویا یک حالت مغناطیسی از او در من پدید آمد که کشف حالات او از برای من ممکن نباشد.»
ایشان در ادامه مینویسد: «من در عالَم خیلی دیر باور هستم و اینگونه قضایا را که به چشم خود دیده نمیتوانم با آن نشانهی صدق و راستی انکار نمایم و کسی هم مجبور نیست که تصدیق نماید ولی اینقدر باید دانست که بشر معجون غریبی است و کسانی که پی به عوالم روحی خود بردهاند، عالَمی غیر از این عالَم دارند و لذّتی خارج از این لذّتهای مادی که دیگران را تا از آن عالَم روزنهای باز نشود خبری حاصل نخواهد نمود.» خواستم این قطعه از این کتاب را به عنوان هدیه به تناسب امروز که روز ولادت حضرت رضا۷ است خدمتتان عرض کرده باشم.
خودتان را آماده کنید
انشاءالله که شما خدمتگزار دین و قرآن باشید، بدانید که به قول قرآن (سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً)(مزمّل۵) بار سنگینی روی دوش شما قرار دارد، شما خودتان را برای یک آیندهی پُر مسئولیت آماده کنید؛ نه فقط در ایران، یک مسئولیت سنگین بر دوش شما خواهد بود و آن دفاع از دین و قرآن و انقلاب اسلامی است، بلکه یک دنیایی هم در انتظار این است که این چراغی که در ایران روشن شده، نورش به بقیهی جاها منتشر بشود. شما برای یک چنین روزگار مهمتری و وظیفهی سنگینتری خودتان را آماده کنید.
انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد، به استادانی هم که برای شما زحمت میکشند توفیق بدهد، روز به روز این حوزه گستردهتر، با رونقتر و این چراغ روشنتر باشد.
نثار روح امام راحل و برای سلامتی مقام معظم رهبری و نثار روح شهدای انقلاب اسلامی اجماعاً صلوات ختم کنید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ثبت دیدگاه